ساده مي نويسي
مي گويند : ساده مي نويسي …
از من مي خواهند به نوشته هايم شاخ و برگ دهم …
آنها گناهي ندارند ، نمي دانند که ديگر کار ما از شاخ و برگ گذشته است !
مهم ريشه بود که تيشه خورد
مي گويند : ساده مي نويسي …
از من مي خواهند به نوشته هايم شاخ و برگ دهم …
آنها گناهي ندارند ، نمي دانند که ديگر کار ما از شاخ و برگ گذشته است !
مهم ريشه بود که تيشه خورد
آنکه مي رود فقط مي رود ولي آنکه مي ماند درد مي کشد ، غصه مي خورد ، بغض مي کند ، اشک مي ريزد و تمام اينها روحش را به آتش مي کشد و در انتظار بازگشت کسي که هرگز باز نخواهد گشت آرام آرام خاکستر مي شود
زندگي باغيست که با عشق باقيست.
چه حرف بي ربطيست که مرد گريه نمي کند
گاهي آنقدر بغض داري که فقط بايد مرد باشي تا بتواني گريه کني…